نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





اگر منت می نهی بر کلام من ، با احترام سلامت می گویم

 

لحظه نبودن نیستن ها ، اگر منت می نهی بر کلام من ، با حترام سلامت می گویم

 

و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.

 

دیرروز یادگاری هایت همدم من شدند و به حرفهای نگفته من گوش دادند و نمی دانم چرا به تمام حرفهایم سکوت تو غلبه می کند و تو لام تا کام بی حرفی .

 

و برایم دلسوزی کردند. البته به روش خودشان که همان سکوت تکراری بود و

 

یادآوری خاطرات با تو بودن.

 

 باز هم ستاره به ستاره جستجویت کردم.

 

ولی نیافتمت.

 

از کهکشان دلسپردگی من خسته شدی که تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی ؟

 

مهتاب کهکشان نیافتنی من ، آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم

 

و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم.

 

روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند. قاصدک هم برنگشت.

 

شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شد. باشد،

 

اشکالی ندارد. تو عزیزی ، اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی ، خودش دنیایی است.

 

کاش یاسهایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند، دوست داشتنم را برایت آواز

 

کنند.کاش باران بعد از ظهرهایت، تو را به یاد اشکهای من بیندازد.

 

هر پرنده سفر کرده ای از تو می خواند و هر غنچه ای که می شکفد،

 

نام تو را بر زبان می آورد. نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و

 

لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن.

 

بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند.

 

همین حوالی بی قراری ها باز هم گلهای بی تابی شکفته.

 

امشب ، شام غریبان عاشقانه من و تو است. به

 

یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود.

 

تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد.

 

مهربانی باران ، یادم کن در هر شبی که بی ستاره شد.


[+] نوشته شده توسط homan در 23:5 | |







عجب شب دلگیریه

به نام خدا


فکر اینکه تو بیای و من بی تو باشم ،خواب رو از چشمام میگیره...یاده لحظه خندهات میفتم و روز اولت که اومدی تو زندگیم....


عجب شب دلگیریه


اهای با توام ای ستاره پوش شهر دلم....خنده هایم بر لبام تلخ هستن...من حاضرم دارو ندارمو ببخشم تا که برای من باشی...تا پروانه این شمع داغون باشی...من حاضرم بمیرم اما چشمام یکبار روی ماهتو ببینه


تو همون ستاره پوشی که هروزمو با عطر گریه گلگون میکنی...نه گریه غم بلکه گریه برای عشقت...


عجب شب دلگیریه


تو برزخ زمانه گم شدم و دارم میسوزم...ردپاتو از ترانه هام ن


گیر... اسم تو رو شنیدن برام بسه اما ناجی فاصله ها جهان من بی پناه هستش ...گلم جاده خستس


ستاره پوش شبهای من جاده خستس هم از من هم از گریه های من


عجب شب دلگیریه

 

 


[+] نوشته شده توسط homan در 23:3 | |







دردودل

دیگر پاییزم،پاییزی که شاید دیگر به بهار نرسد.زرد و خشک مانده ام .


بی فروغ و خسته مانده ام


لبهام دیگر نخدیدند حتی در زمان شادی ها.خنده عشق را فراموش کردم.لذت آن همه خنده دیگر در وجودم نیست.


به یاد دارم که تمام لحظه های بینمون ناب بود و همه به من و تو حسودیشون میشد.تو میدانستی از اطرفیان خستم پس چرا توام تنهام گذاشتی....


حالا هم پرسه باد شدم،دارم شکنجه میشم با غم هام،با گریه هام با چشمای بی فروغم..........


این روزا بدجوری حالم خرابه و حتی نفس کشیدنم عذابه .....عسن آتیشی هستم که شعله های سوختنم به آسمان زبونه میشکه....مگه لایق عشت نبودم که رفتی؟؟؟؟؟؟


کاش می بودی و من عاشق رو عاشق تر می کردی......کاش بود تا از تاریکی ها نجاتم دهی و دیوونم کنی.....حالا که نیستی از خودم از تو از همه خستم.....


حالا باید با چشمانی گریون و با بغضی در گلیوم بگویم سلام ای غروب دلم.....سلام ای غم لحظه های جدایی..خداحافظ شب های روشن و خداحافظ ای قصه های عاشقانه.....تو گل تشنه ای بودی که من سیرابت کردم از محبت و عشق....حالا چراغ گریه را روشن کن که وقتن رفتن من است.تماشا کن دیوانه ای شدم که روز و شب را نمی فهمم........


از وقتی رفتی سایه سنگین غم رویه شادی هامو می پوشونه.....وقتی بی کسم کردی هر روز سایه نحس غم رو تحمل میکنم.....تمام قلبم مرده و دیگر هیچ کسی نتوانسته درونش حتی یک گل بنشونه......اینقدر دلهره دارم که حد نداره ،نفسام هی میگیره هی ول میکنه.....تو میگی دروغ میگم اما اینطوری نیست....من اگه حرفی نمیگفتم به خاطر این بود که این اخلاق منه که بعضی حرفارو تو دلم نگه


میدارم.......عش بین من و تو خیلی مقدس بود و این رو خودت میدانیخودت میدانی با گریه من تا کجا می سوختم و آتش می گرفتم....حالا ؟؟


نمیدونم چرا ترکم کردی....چرا از من سرد شدی.....چرا دیگه حرفات یا حتی خنده هات بی روح و تلخ شدن برای من؟؟؟؟


حالا دیگر پاییزم،پاییزی که دیگر به بهار نمی رسد....حالا تو این پاییزی شدنم دلم نیمه جونه....هنوزم محتاج تو و اون دستات هستم،هنوزم تو این دنیای محتاج یک دوست داستم توام.


شدم مثل یک سرزمین قحطی زده....خودتم میدونی این حال من رو و خودتم یادته روزی زو که بین اون همه ریل و قطار چقدر گریستی و من دور از تو گریستم...حالا بازم دورغ میگم؟؟؟


حالا پاییزم را فهمیدی ،فهمیدی که سوختنم برای چیه؟؟؟؟


فهمیدی چرا چراغ گریه رو هر شب در کنار عکسات روشن می کنم؟؟


****----*****----****-----****----******--


****----****-****-*-*-*-*-*-*-*-


*-*-*-*-*-*-*-*-*


-*-*-*


*-


آهای....آسمان میباری و این بارش تو مرحم همست اما کسی نمی فهمه غمهایت است.آسمان رو من نبار من خودم پره غم هستم 


مگه اون از من مهربونتره؟عشقم مگه حرفهای اون از منم قشنگتره؟


یه دنیا غمگینم چون عشقت دروغ بود.با لطفی که به دنیا می کنی همه را خوشحال اما من را نه برای همه وقت داری برای من نه،همه را دوست میداری من را نه


عشق یعنی لطیف ترین تعریف زندگی 


 آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن*****نچرخ تا جون بگیره این آدم شکسته تن


عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی ، پائیز بهاریست که عاشق شده است ... زرد است که لبریز حقایق شده است ... سرد است که با درد موافق شده است


عزیزم، امشب ، شام غریبان عاشقانه من و تو است،به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود


اشکالی ندارد. تو عزیزی ، اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی ، خودش دنیاییه


دست نوشته ات را می بوسیدم و گریه می کردم.عزیزم، به بزرگی مهربانی ات ببخش  که اشکهایم دست خطت را بوسیدند. باز هم ستاره به ستاره جستجویت کردم ولی نیافتمت.


چرا هیچکس او را دوست ندارد


مگر او چه گناهی کرده که تنها شده


جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمیخواهد


دیشب تنهایی از اتاقم گذشت


دنبالش دویدم


ولی او رفته بود تنهای تنها


نیمه شب او را مرده کنار حوض خانه پیدا کردم


از گریه، چشمانش قرمز بود


برایش گریستم، آخر او از تنهایی مرده بود، تنهایی مرد و من تنهاتر شدم


[+] نوشته شده توسط homan در 23:0 | |







هرجاکه باشی

 

هل هر جا که باشي قاصد شکفتني توي بهت و دغدغه ناجي قلب مني/پاکي ابي و ابر نه خدايا شبنمي قد آغوش مني نه زيادي نه کمي/منو با خودت ببر اي تو تکيه گاه من خواستني هر چه که هست تو بخواي من حاضرم/اي بوي تو گرفته تن پوش کهنه من چه خوبه با تو رفتن رفتن هميشه رفتن

هل هر جا که باشي قاصد شکفتني توي بهت و دغدغه ناجي قلب مني/پاکي ابي و ابر نه خدايا شبنمي قد آغوش مني نه زيادي نه کمي/منو با خودت ببر اي تو تکيه گاه من خواستني هر چه که هست تو بخواي من حاضرم/اي بوي تو گرفته تن پوش کهنه من چه خوبه با تو رفتن رفتن هميشه رفتن آدمک آخر دنیاست بخند ،آدمک مرگ همینجاست بخند ،دست خطی که تو را عاشق کرد شوخیه کاغذیه ماست بخند ،آدمک خر نشوی گریه کنی ،کل دنیا سراب است بخند ،آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند. چقدر زمونه بي وفاست نمي دونم خدا كجاست يكي بياد بهم بگه كجاي كارم اشتباست گاهي مي خوام داد بكشم اما صدام در نمياد بگم آخه خدا چرا دنيا به آخر نمي ياد . یک شب خوب تو اسمون یک ستاره ی چشمک زنون خندیدو گفت:"کنارتم تا اخرش تا پای جون ... ستاره ی قشنگی بود ارومو نازو مهربون...ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون...اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون!! ماهه اومد ستاررو دزدیدو برد نا مهربون...ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون...!!! حالا شبا به یاده اون چشم می دوزم به اسمون!...!!!! به ممتدترین نگاه تو خیره میشوم، خود را به امتداد نگاهت می آویزم، پلک بر هم میزنی، از چشمت می افتم میگویی دلت را بگیر از من، نگاهت را نیز، آنگاه در آخرین سقوطم، گوشه چشمت، یک مژه برای رهایی به من قرض میدهد، و من تا اوج نگاه تو بالا میروم، و باز تا سقوطی دیگر پشت پلکت به انتظار میمانم. الو سلام منزل خداست؟ اين منم مزاحمي که آشناست هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است ولي هنوز پشت خط در انتظار يک صداست شما که گفته ايد پاسخ سلام واجب است به ما که مي رسد ، حساب بنده هايتان جداست؟ الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابي از دل من است يا که عيب سيم هاست؟ چرا صدايتان نمي رسد کمي بلند تر صداي من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟ اگر اجازه مي دهي برايت درد دل کنم شنيده ام که گريه بر تمام دردها شفاست


[+] نوشته شده توسط homan در 2:35 | |







واسه عشقم

می دونی میخوام از چی بگم...؟ می خوام بگم ای تویی که تمام لحظه های زندگیم شدی ای تویی که شبا می آیی پیشم تا ازتاریکی و تنهایی نترسم ای تویی که رفتی تو قلبم خودتو جا کردی... می دونی میخوام از چی بگم...؟ می خوام بگم ای تویی که تمام لحظه های زندگیم شدی ای تویی که شبا می آیی پیشم تا ازتاریکی و تنهایی نترسم ای تویی که رفتی تو قلبم خودتو جا کردی... دیگه بیرون اومدنت دست خودت نیست آره با تو هستم عزیزدلــم،هــمــه وجــودم،عــشــق مـهـربـونـم دوســــت دارم هــمــیــشــــــــــــــه ..... بذار یه چیزی رو صادقانه بهت بگم گلم دیوانه وار عاشقتم بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه ، حتی با دندون روزگار پروانه سوخت ، شمع آب شد و خاموش اما قصه ی عشق که به پایان نرسیده ... عزیزم این قلب کوچکم تنها برای تو می تپد ! این چشمهای بی گناهم برای تو اشک می ریزند و این تن خسته ام به عشق تو زنده است.... به قلب کوچک و گویا شکسته ام عشق بورز که برای تو می تپد..... خون عاشقی را با محبت هایت در رای خشکم بریز و به من جانی تازه ببخش ..... مرا نوازش کن ٬ مرا آرام کن ٬ بیا و به من بگو که مرا دوست میداری ٬ اگر بارها گفته ای باز تکرار کن عزیزم....


[+] نوشته شده توسط homan در 2:33 | |







رازآرامش

راز آرامش

راز آرامش درون خویشنداری است. انرژی‌های خود را پراکنده نکن. آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن.

 

راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.

 

راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است، گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کن.

 

راز آرامش درون در آسایش درون است. آسایش جسمانی، عاطفی، ذهنی و سپس معنوی است.



 

 

راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به تو تعلق ندارد.

 

راز آرامش درون در شادی است. افکار شادی آفرین را آگاهانه حفظ کن.

 

راز آرامش درون در آرزو نداشتن است. این را بدان که شادی در درون تو جای دارد، نه در اشیاء و شرایط خارج از وجود تو.


راز آرامش درون در این است که همه چیز را همان طور که هست بپذیری. آنگاه با امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداری.

[justify]
راز آرامش درون در درک این مطلب است که تو نمی‌توانی دنیا را تغییر دهی. اما می‌توانی خودت را تغییر دهی.

 

راز آرامش درون در دوستی با افراد مثبت است. از معاشرت با افرادی که طبیعتی خالی از صفا و صمیمیت دارند، اجتناب کن.

 

راز آرامش درون در ایجاد آرامش در محیط اطراف خویش است.


راز آرامش درون در یک زندگی ساده است. ضروریات زندگی را دوباره برای خود تعریف کن.


راز آرامش درون در یک زندگی سالم است. هر روز ورزش کن، غذای مناسب بخور و نفس عمیق بکش.

 

راز آرامش درون در داشتن وجدانی پاک است.به آرمان‌هایت پاینده باش.

 

راز آرامش درون در رفتار آزادانه است. رفتاری که بر آمده از خود واقعی ات باشد، نه افکار دیگران.


 راز آرامش درون در این است که در تمام مراحل زندگی از حق پیروی کنی.


راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است. این را بدان که آنچه حق توست، هر طور شد خود را به تو خواهد رساند.

 

راز آرامش در گله‌مند نبودن است. آنچه دنیا به تو می‌بخشد، در مقابل چیزی است که پیش‌تر ، تو به او بخشیده‌ای.

 

راز آرامش درون در این است که اشتباهات خود را بپذیری و بدانی که فقط خود تو می‌توانی آنها را به موفقیت تبدیل کنی.


راز آرامش درون در این است که بر دشمن درونت غلبه کنی، نه این که او را سرکوب کنی.


راز آرامش درون در تمرین اراده است. حتی اگر نفست به شدت مخالف باشد.

 

راز آرامش درون در این است که دلت همیشه شاد باشد، حتی هنگامی که دیگران عبوس هستند.

 

راز آرامش درون در این است که به جای توقع خوشحالی از دیگران، خود آنها را خوشحال کنی.

 

راز آرامش درون در این است که خیر و سلامت دیگران را خیر و سلامت خود بدانی.

 


راز آرامش درون در بی‌آزار بودن است. هرگز عمدا کسی را نرنجان.


 
راز آرامش درون کار کردن "در کنار دیگران"، نه "در مقابل" آنها.



[+] نوشته شده توسط homan در 2:0 | |







شعرطنز برای چت

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد

 

بگفت هاله ز موهای کمندش / کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام




برای دیدنش بی تاب بودم / ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا / کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا

مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به شاعر / به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت / سرانجامی نـدارد قصّه ی چت


[+] نوشته شده توسط homan در 1:56 | |







سوالات کنکور....طنز

تست های فرهنگی هنری

هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب (محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت

هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور

هنرپیشه مرحوم فیلم "ممل آمریکایی" ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو

تست های فرهنگی هنری

هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب (محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت

هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور

هنرپیشه مرحوم فیلم "ممل آمریکایی" ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو

هنرپیشه زن معروف سینما ؟
الف) هدیه تهرانی
ب (کادوی تهرانی
ک) چشم روشنی تهرانی
ش) قابل نداره تهرانی

بازیگر چشم روشن سینما و تلوزیون ؟
الف) پارسا پیروزفر
ب) فارسا فیروزپر
ک) پارسا پیروزپر
ش) فارسا فیروزفر

یکی از آهنگ های منصور ؟
الف) دیوونه
ب (… خل
ک) منگل
ش) عجوج مجوج

خشایار اعتمادی چه سبکی می خواند ؟
الف) پاپ
ب) اسقف
ک) راهبه
ش) موبد


تست های ورزشی

کشتی گیر گردن کلفت ایران ؟
الف) عباس جدیدی
ب) عباس قدیمی
ک) عباس نیو
ش) عباس آپ تو دیت

تیم فوتبال آبادانی ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزین آبادان
ک) گازوئیل آبادان
ش) روغن آبادان

باشگاه انگلیسی ؟
الف) میدلزبرو
ب (میدلزبیا
ک) میدلزبودی حالا
ش) میدلزپاشو برو گمشو

بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟
الف) حسن صالح حمیدزیچ
ب) حمید صالح حسنزیچ
ک) حسن حمید صالحزیچ
ش) بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟

دروازه بان انگلیس در جام جهانی ١٩٩٨ فرانسه ؟
الف) دیوید سیمن
ب) دیوید سیمثقال
ک) دیوید سیگرم
ش (دیوید سیتن

مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟
الف) اندی کول
ب) اندی سرشانه
ک) اندی پشت بازو
ش) اندی مرسی هیکل

مهاجم تیم ملی هلند و آرسنال ؟
الف) دنیس برگکمپ
ب) دنیس اروین
ک) دنیس وایز
ش) دنیس تریکو

تست های علمی تفریحی

مساحت دایره چقدر است ؟
الف) ٢ متر
ب) ٥/٢ متر
ک) بیشتره
ش) صبر کن بپرسم

سرعت نور چقدر است ؟
الف) خوب است
ب) بد نیست
ک) شما چطوری ؟
ش) چه خبر ؟

در بیت زیر چه صنعتی به کار رفته است ؟
" بی وفایی ، بی وفایی ، دل من از غصه داغون شده"
الف) ایهام
ب) صنعت نفت
ک) صنعت پتروشیمی
ش) صنعت آبکش سازی

شاعر قرن ده دوازده؟
الف) هاتف اصفهانی
ب) ابی اصفهانی
ک) اندی اصفهانی
ش) سیاوش قمیشی اصفهانی

فعل "خوردن" را صرف کنید ؟
الف) چشم
ب) صرف شده
ک) میل ندارم
ش) نوش جان

یکی از وسایل مربوط به فیزیک که در عینک ، تلسکوپ و میکروسکوپ به کار میرود ؟
الف) عدسی
ب) کاچی
ک) فرنی
ش) لوبیا با دوغ

دانشمندی که بین بار الکتریکی و جرم الکترون ها و سرعت حرکت آنها رابطه ای نوشت ؟
الف) تامسون
ب) واشنگتنی
ک) بمی
ش (شهسواری

شاخه ای از علم فیزیک ؟
الف (مکانیک
ب) باطری ساز
ک) بوسترساز
ش) کمک فنرساز

نویسنده "منطق الطیر" کدام شاعر است ؟
الف) عطار نیشابوری
ب) نجار نیشابوری
ک) سمسار نیشابوری
ش) کوپن فروش نیشابوری

یکی از اشکال ماده ؟
الف (گاز
ب) یخچال
ک) بخاری
ش) ماشین ظرف شویی

نام دیگر اسید فرمیک ؟
الف) جوهر مورچه
ب) جوهر مورچه خوار
ک) جوهر پلنگ صورتی
ش) جوهر سرندی پیتی

نام گاز سرد کننده یخچال های قدیمی ؟
الف) فرعون
ب) نمرود
ک) ابرهه
ش) خسرو پرویز

نام دیگر گازهای بی اثر مثل هلیم ، نئون و … ؟
الف (گازهای نجیب
ب) گازهای سر به زیر
ک) گازهای باوقار
ش) کلا بچه های خوبی هستن (مثل من)


وقت شما به پایان رسید . لطفا ماوس های خود را بالا بگیرید


[+] نوشته شده توسط homan در 1:48 | |







گه دخترا نبودن؟؟!

بعضى از خانمها بهشون برخورده گفتن چرا بد خانمها رو ميگين چرا از خوبيهاشون نميگين حالا ميخوام كمى از خوبيهاشون بگيم

اول خانم دختراااا؟؟؟ يه سوال ؟؟؟ اگه اين دخترااا نبودن ......؟؟

اگه دخترا نبودن كى مامانا رو دق مى داد ؟

اگه دخترا نبودن كى خونه رو مى كرد باغ وحش ؟

اگه دخترا نبودن تو دانشگاه استاد كيو ضايع مى كرد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا به چى مى خنديدن ؟

اگه دخترا نبودن پسرا كيو سر كار مى ذاشتن ؟

اگه دخترا نبودن پسرا كيو تيغ مى زدن ؟

اگه دخترا نبودن كى تو كلاس مى رفت گچ مى ياورد ؟

اگه دخترا نبودن كى اشغالا رو مى ذاشت جلوى در ؟

اگه دخترا نبودن كى نمره هاش هميشه تك بود ؟

اگه دخترا نبودن پسرا اوقات فراغت نداشتن ؟

اگه دخترا نبودن من تو اين پست چى مينوشتم ........hurrahhurrah

[+] نوشته شده توسط homan در 1:53 | |







سربازی رفتن خانوما ... جالب

صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازها کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان(زندگی مهدی)
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...

صبحانه:
وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفخ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی‌خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی‌کنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه‌ها گم میشود...
هوووو.... بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)

بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای فری جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره نسیم جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!
حالا به نظر شما خانمها باید برن سربازی؟؟؟؟؟

[+] نوشته شده توسط homan در 1:51 | |



صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 41 صفحه بعد