نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





رز ... عشق...رنگ...

با مداد رنگی هايم ياد خوب آمدنت را نقاشی کردم و جاده سفيد رفتنت را خط خطی ، کسی نيست که زندگی را برايم ديکته کند ،غلط هايم را بگيرد و روز های اشتباهم را خط بکشد و مجبورم کند از روی تجربه های غلط ده بار بنويسم .جغرافيای بودن تو مرز دريا را گرفته .آنجا که توئی ماهی ها نمی توانند بيايند تا چه رسد به من . تاريخ نشان می دهد قبل از اينکه به يادت بياورم نبودی . هر گاه می خواستم بنويسم نوک مدادم می شکست و حال گاه و بی گاه با کوچکترين يادی از تو قلبم می شکند . بيا لحظه هايم را قسم بده تا بدانی در نبودنت چه کشيده ام .
 

[+] نوشته شده توسط homan در 21:29 | |







همه اش می شود خاطره و می سوزاند....

با کسی که دوستش دارید; آهنگ گوش ندهید...

فیلم نبینید...

کنار رودخانه نروید و سنگ جمع نکنید...

زیرباران نروید...

دست در دست هم کنار دریا قدم نزنید...

هیچ خاطره ای نسازید ...

 وقت نبودنش می فهمید که چه میگویم...


[+] نوشته شده توسط homan در 21:27 | |







برو...

مطمئن باش و برو
ضربه‌ات كاری بود
دل من سخت شكست
و چه زشت
به من و سادگی‌ام خندیدی
به من و عشقی پاك
كه پر از یاد تو بود
و خیالم می‌گفت تا ابد مال تو بود
تو برو، برو تا راحتتر
تكه‌های دل خود را آرام سر هم بند زنم...!
 

 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست
 

 دلم میخواست یکی رو داشتم بعضی وقتا که مردم خستم میکنن میومد
کنارمو دستاشو می گذاشت دوطرف صورتم زل میزد تو چشام
میگفت ؛ ببیـــــــــــــــن ..تو مـــــــــــــــنو داری .....

 

 

[+] نوشته شده توسط homan در 21:26 | |







تومرامیفهمی


[+] نوشته شده توسط homan در 21:21 | |







شوخی های باحال از نوع ایرانی

گرگه: خونه خاله کدوم وره؟
گوسفندا: از این وره … از اون وره … از این وره … از او وره!
خب این نشون میده که ما از همون اول تو کار اسکل کردن و خل بازی بودیم!

 

  •  مامانم امروز با چشمای اشک آلود اومده طرفم و می گه: پسرم تو رو به جوونیت قسم، تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه قاشق تو این ظرفای تفلونِ من نزن!

 

  •  سر صبح از خواب بیدار شدم میگم: سلام بابای مهربونم. میگه: سلام گرگ بی طمع نیست. باز پول می خوای؟ پولاتو چه کار می کنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن! بعد پنج دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم می خواستم خواب از سرت بپره.

 

  •  خواهرزادم کلاس اوله تکلیفشون اینه از یک تا ۹۰ بنویسن، حالا این خواهرزاده ما یه عدد می نویسه دراز می کشه یه غلت می زنه یه عدد دیگه یه کارتون می بینه یکی دیگه گرسنه می شه. می گم دایی اینجوری تا صبم تموم نمی شه می گه خسته ام می فهمی خسته!

 

  •  برای کاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانید. این حرکت را چند بار در موقع تعارف شیرینی، شکلات، تنقلات و غذاهای چرب و چیلی انجام دهید. حتما لاغر می شوید!

 

  •  دیروز مامانم صدام کرد گفت بیا با ماشین منو تا فلان جا برسون. گفتم حال ندارم. برو از آژانس سر کوچه ماشین کرایه کن. اونم هیچی نگفت و رفت. الان بهش می گم مامان گشنمه پاشو غذا درست کن. برگشته می گه حال ندارم برو سر کوچه زیر آفتاب بشین فتوسنتز کن! مامان انتقامجو داریم.

 

  • اسمش دمپاییه ولی اصلا دمه پا نیس معمولا تو دورترین نقطه توالت پارک شده.

 

  •  تنها مزیت ایرانسل به همراه اول اینکه شارژ می خری اون سیاهیش زودتر پاک می شه!

 

  •  همیشه فکر می کردم این دکمه قرمزای روی میله اتوبوسو بزنی اتوبوس وایمیسه! خیلی دقت می کردم دستم بهشون نخوره.

 

  •  شوهر کسی است که آشغالارو می ذاره دم در و چنان قیافه ای می گیره انگار همه خونه رو تمیز کرده!

 

  •  وقایع زندگی: اگه خوش بگذره، اسمش خاطره ست، اگه پدرت در بیاد و دهنت صاف شه، تجربه ست.

 

  •  یه ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمی گه، همینجوری زل می زنه تو چشمات!

 

  •  آدم بعضی وقتا گیر یک کسایی می فته که حتی فکرش رو هم نمی کرد لازم باشه یه روز بیشتر از یه سلام علیک باهاشون داشته باشه.

 

  •  برای شناخت آدما نباید عجول بود. دیر یا زود خیلی قشنگ خودشونو نشونت می دن. فقط باید صبور بود. یک ذره محبت لازمه که به راحتی خودشون رو نشون بدن!

 

  •  با توجه به نزدیک شدن قیمت نان به قیمت سکه، به زودی ربع نان، نیم نان، تمام نان طرح قدیم (برشته)، تمام نان طرح جدید (دور خمیری) عرضه می گردد.

 

  •  مهم نیست بقیه در مورد تو چی فکر می کنن، مهم اینه که اونقدر مهمی که در موردت فکر می کنن.

 

  •  خونه، خونه نیست وقتی مامان نباشه.

 

  •  بابا کیه؟ اونیه که تا هست دیده نمی شه. ولی وقتی که می ره کمر آدم می شکنه. اونجاس که آدم دنبال یه پشت، یه ستون از جنس غیرت، یه تکیه گاه و یه عاشق و شیفته خونواده می گرده. ولی افسوس.

 

  •  – آقا این نون ها چنده؟
    - سه هزار تومن!
    - از اینا سایز medium هم دارید؟
    - نه فقط xlarge!
    - باشه یه چند جا دیگه قیمت کنیم، مزاحمتون می شیم دوباره…!

 

  •  جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن!

 

  •  کاشکی تابستونا، گشت بهداشت بنا می کردن هر کی بود می داد می گرفتن.

 

  •  سخته برای کسی که آتش گرفته توضیح بدی که نباید بدود.

 

  •  می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود. عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه می شد. بالاترین نقطه زمین، شانه های پدر بود. بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند. تنها دردم، زانوهای زخمی ام بودند. تنها چیزی که می شکست، اسباب بازی هایم بود و معنای خداحافظ، تا فردا بود.


[+] نوشته شده توسط homan در 14:47 | |







خودمي

 

خودمي

 

وقتی رسیدی که شکسته بودم ........از همه ی ادما خسته بودم...   
 
وقتی رسیدی که نبود و میدید.........اما تو مثل معجزه رسیدی... 
بعد یه عالم عشق و بغض و فریاد خدا تو رو برای من فرستاد...
خوب میدونم جای تو رو زمین نیست...خیلیه فرق تو فقط همین نیست...
ادمای قصه های گذشته به کسی مثل تو میگن فرشته...
فرشته ی نجات فرشته ی نجات تو جون ازم بخواه اونم کمه برات...
 
فرشته ی نجات فرشته ی نجات تو جون ازم بخواه اونم کمه برات...

رسیدی از یه جا که اشنا بود... شبیه تو فقط تو قصه هابود...
تو از یه جای خیلی دور اومدی قفلو شکستی مثه نور اومدی...
 
تو همونی که ارزوی من بود...همیشه هر جا روبه روی من بود...
 
شبا تو خوابم تو رو دیده بودم...خیلی شبا بهت رسیده بودم...
خوب میدونم جای تو رو زمین نیست...خیلیه فرق تو فقط همین نیست


[+] نوشته شده توسط homan در 23:38 | |







تنهایی یعنی


این پست رو خودم خیییییییییییلی دوست دارم بدجوری قشنگه

**************

 

می دانی تنهایی یعنی چه !؟

تنهایی یعنی ؛
ذهنم پر از تو است و خالی از دیگران،
اما کنارم...
خالی از تو است و پر از دیگران !!

  


[+] نوشته شده توسط homan در 23:30 | |







هی فلانی.....

هي فلاني مي داني ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 مي گويند رسم زندگي چنين است... مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فلانی ها.....؟!!

 


[+] نوشته شده توسط homan در 23:22 | |







.....آمداما

امد اما....

امد اما در نگاهش ان نوازشها نبود

چشم خواب الودش را مستی رویا نبود

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت

دل همان دل بود اما مست و بی پروا نبود

دیدم ان چشم درخشان را ولی در این صدف 

گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود

ای نداده خوشه ای زان خرمن زیباییم

تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود


[+] نوشته شده توسط homan در 23:19 | |







تنهایی من

دیدی ‌آخرش من و گذاشت و رفت
           از زمین قلبم رو بر نداشت و رفت

                      دیدی آخرش منو دیوونه کرد

                                واسه رفتن همینو بهونه کرد


دیدی اون وعده هایی که رنگی بود 
          تمومش فقط واسه قشنگی بود

                     دیدی اون که دلم و بهش دادم

                              رفت و از چشمای نازش افتادم


دیدی اونی که می گفت مال منه
 
          دم آخر نیومد سر بزنه

                    دیدی خط زد اسمم و از دفترش

                              رفت و فرصتی نداد تا بگردم دور سرش


دیدی اون نخواست برم به بدرقش
          دیدی که باختم توی مسابقش
                     دیدی مهربونیا رو زد کنار
                             رفت و چشمام و گذاشت تو انتظار


دیدی رفت گذاشت به پای سرنوشت

          گفت شاید ببینمت توی بهشت

                    دیدی بی خبر گذاشت و رفت و سفر
 
                                 گفت بذار بمونه چشم اون به در


دیدی افتاد اسم من سر زبون

          همشون گفتن به اون نامهربون

                    دیدی لااقل نزد به پنجره

                                 که بهم خبر بده می خواد بره


دیدی رفت بدون هیچ سر و صدا

          ولی من سپردمش دست خدا

                   دیدی بی خداحافظی روونه شد

                                   دیدی آخرش من و تنها گذاشت

 
تشنه رو تو حسرت دریا گذاشت

            یعنی رفته اونجا آشیان کنه

                   یا شاید می خواسته من رو امتحان کنه

                                  دیدی حتی اون نگفت می ره کجا


چه بده رسمای روزگار ما

           دیدی خواستمش ولی من و نخواست

                    اینم از بازیای دنیای ماست

                                      حالا چند روزیه که بدون اون


چشم من خیره شده به آسمون
 
         چه کنم خدا پشیمونش کنه

                    یا که مثل من پریشونش کنه

                                    رفت و دیگه نمی یاد به شهر ما
 
                   بهتره بسپرمش دست خدا

 

 


[+] نوشته شده توسط homan در 23:8 | |



صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 41 صفحه بعد